باید تن داد به این که همیشه یک توجیه علمی میزنند تنگِ همه چیز. اینجور موقعها میشود پناه برد به شعر و شاعری، به رفاقت با اقیانوس، گوش سپردن به صداش، ایمان آوردن به رازهای طبیعت.
.
یک روز میآید که توجیه علمی شعر و شاعری را هم بگذارند روی میز و مثل یک عارضهی ترشح داخلی دربارهاش صحبت کنند. علم دارد با افتخار، همهجوره هوار میشود سرِ آدمیزاد.
.
شانس بیاورد روح وجود نداشته باشد؛ تنها راه برای این که دُم به تله ندهد. همین روزهاست که دانشمندان بروند سراغش و جِرم حجمیاش را حساب کنند، غلظتش را اندازه بگیرند و سرعت عروجش را تخمین بزنند. وقتی فکرش میرود پیش میلیاردها روحی که از آغاز تاریخ پر زدهاند و رفتهاند بالا، اشکش درمیآید: چه منبع خارقالعادهای از انرژی هدر رفته. خوب است چندتایی سد عَلم کنند تا درست موقع عروج بگیرندشان. کل زمین را میشود با انرژیشان روشن کرد. همین روزهاست که سرتاپای آدمیزاد مصرفی بشود. تا حالاش که خواب و خیالهای رویایی را ازش گرفتهاند تا با آنها جنگ و زندان بسازند.
.
درست است که علم پرده از اسرار جهان برمیدارد، روانشناسی موجودات را میکاود، ولی خود آدم هم باید بلد باشد کاری برای خودش بکند، دست و پا بسته نباشد، نگذارد باقیماندهی خردهتخیلهاش را هم به زور بگیرند ازش.
.
(چند تکه از داستانِ پرندگان میروند در پرو بمیرند)
اوضاع در ارتفاعات کلیمانجارو روبهراه است
رومن گاری - نشر چشمه
میشود ,هم ,یک ,اوضاع ,ارتفاعات ,همین ,ارتفاعات کلیمانجارو ,توجیه علمی ,در ارتفاعات ,اوضاع در ,شعر و
درباره این سایت